مرگ یک رابطه :
هر وقت در شرایط سخت زندگیم هستم . مجبور به انتخابم آشفته می شم ولی مجبورم همیشه انتخاب کنم ,
امشب برام از اون انتخابهای سخت زندگیم هست و باید مرگ یک رابطه رو با دستان خودم لمس کنم ,
باورش برام سخته , راستشو بخواهید نمی خوام بپذیرم که شکست خوردم ,
و جریان اونطوری که فکر می کردم نشد ,
اما به هر حال باید واقعیت بین بود از رویا و خاطره دوری کرد ...........................
مرگ یک رابطه هر چه قدر دردناک باشه اما گاهی بهتر از بلاتکلیفی و بی اعتمادی هست .
مرگ یک رابطه در من مدتها تاثیر داره افسرده و غمگینم می کنه اما مجبورم بپذیرم .
چندین بار قبلا هم تا همین مرز رفته بودم اما اونقدر دست و پا زدم و دوباره خودم را به یه سطح رسوندم ؛
تونستم نفس بکشم و دوباره از نو شروع کنم .
اما الان خسته ام خسته باید مرگ یک رابطه را پذیرفت و تا سالها براش سوگواری کرد .&&&
فردا علی(ع) دست به دست گل خوشبوی محمدی در پیمانی منسجم بیعت می کند؛
و جانشینی بلاشک برای نبی خدا می شود .
عید غدیر مبارک
در کنار ساحل شنی در میان هجوم بادها نشسته بودیم
به دوردستها خیره
خط افق با نظمی خاص
پرنده های مهاجر به سمت شمال در حرکت
صدای امواج لالایی دلنشینی از آرامش
پاهایم در شنهای خنک
قایقی با چند جوان شاداب در تلاطم موج ها
لحظه ای از مرز زندگی گذشتم
و چه مرگ شیرینی را نوشیدم .&&&
در این عرفه که من از همیشه گمگشته ترم
در این وادی حیرانی که نفسهای گناه آلود می کشم
ستاره ی تابناک راهم تویی
ای پروردگار مهربانم
در این زمان که انسانیت کمرنگ گشته
تیر نگاه خشم آلود دشمنان باشتابی وصف ناپذیر
ما را احاطه کرده
دستانم را به سویت می گشایم
وَهُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَرْغَبُ إِلَیْکَوَاَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَکَو او بر هرچیز توانا است خدایا من بسوى تو اشتیاق دارم و به پروردگارى تو گواهى دهم..........(فرازی از دعای عرفه )&&&
حال و روز زنی پریشان در میان بحبهه جنگ را داشتم
کودکم در یک سو و شراره های آتش در سویی دیگر
بوی باروت در هوا
صدای تیر اسلحه ها و نفربرهای مهاجم
لحظه ای درنگ لازم بود
تا از این کشاکش جان بدر برم
آه
و تو قهرمان رویایی من
از پشت پرچین های باغ پشتی به سویم آمدی
دستانم را در دست گرفتی
و اشکهایم را پاک کردی
گره روسری ام را سفت کردی
دوان دوان
از لبه ی پرتگاه رد شدیم
نگاهی به پشت انداختم
دود غلیظ و سیاهی آسمان آبی را رنگ کرد
من و تو به دشت لاله ها رسیدیم
بدور از قیل و قال
صدای گلوله ها قطع شده بود
آسمان دوباره آبی شد
دو پرنده عاشق در آغوش هم در آسمان می درخشیدند &&&
باز دوباره این سایه سهمگین پیدایش شد ؛
با صدای موزیکال تلفن همراهت
خود را به نشنیدن زدم
لحظه ای با چشم باز خوابیدم
این کاهوهای بیچاره در دستم ریز ریز شدند
گوچه فرنگی قرمز که سرحال بود؛
حال نوبت توست تا ریز شوی
رعشه بود یا حسادت!
دچارش شدم
مخصوصا دیدم تو مثل یک پرنده مردنی
در قفس در حال پر پر زدن هستی
به کوچه رفتی
و من
در آشپزخانه در حال سلاخی کردن سبزیجات
بازگشتی
و من
روترش کرده , با غضب با نگاهی آمیخته
به خشم با نفرت
امتداد نگاهم را گرفتی
مثل همیشه خود را به نفهمی زدی
سوزش درد در کتف راستم را احساس کردم
و تو سوت زنان به تماشای تلویزیون پرداختی ......&&&
دوباره اون کتاب لعنتی را برداشتی
روحم زجر می کشد
از حروفش بی زارم
از هر چی چشمهای تو را از من دور کند
بیزارم
از تلفنهای پی در پی , از اس ام اس های بی موقع
از خندیدن با آن دختر آشنا
از همه بی زارم
چشمهای تو به نام من است
لبخندهایت , دوست داشتنت مال من است
تمام فکرت , تمام ذهنت
چرا مرا پشت چراغ نگه می داری؟
تو مگر پلیس نیستی؟
پس چراباید قبل خط سفید بایستم ؟
از هر چه در اطرافت باشد بی زارم
از آهنگهای چاووشی از ساب
از بادی بیلدینگ
از همانجایی که 2 ساعت تو را از من دور می کند
بی زارم
.....
عزیزم من به فاصله آلرژی دارم
آنهم در این فصل خش خش نارنجی &&&
نمی دانم چه شد
کولاکی بر پا شد
خش و خاشاک بود
گردو غبار
چشمهایم را بستم
ولی
یک ریز غبار کوچک
با نوکی تیز
در سفیدی چشمانم رفت
سوزشی عمیق
در چشمانم
با دستهای لاغرم
پلکم را تکان دادم
این ریز غبار لعنتی
جاخوش کرده بود ........
نمی دانم شاید ناخواسته برگی
را لگد کردم
و عاشقش از من انتقام گرفت
پاییز هم برای خودش
قانونی دارد...............
باید خیس شوی در باران
گِلی شوی در رد شدن از خیابان
و به یاد یک عشق پاییزی
گریه کنی &&&
معلم که باشی
خاص میشی
یه طور خاص شاگردات بهت نگاه می کنن
دوست دارن از زندگی خصوصیت سر در بیارن
و هر چیز کوچیک یه موفقیت بزرگ براشون هست
از بین 30 تا شاگرد همیشه 4 تا عاشق و مُرید داری
معلمی بهترین شغله
معلمی شغل انبیاست
سال تحصیلی جدید به تمام معلمین و دانش آموزان تبریک عرض می کنم &&&
naghmehdavoodi از نظرم هر چی خدا به ما داده بهترین هست .مثل پدرومادرم که بهترین والدین دنیا هستند یا خواهرهام و برادرام . همین طور همسرم بهترین و شریف ترین مرد روی زمین هست و دخترم که بی نظیره زندگیم بسته به زندگی تک تکشون هست |