بهترین دوست همانی است که
مرا در اوج غم به لبخند وا میدارد
در اوج انحراف مرا به راه می کشاند
در اوج تنگدستی دست مرا می گیرد
در اوج بیماری کمپوت در دهانم می گذارد
مهربانترین دوستم همدل من است نه همدرد
همدل که باشی محبت را بی حساب و کتاب خرج می کنی
اما همدرد که باشی اول دردهای خودت را می شمری و بعد.......&&&
نخِ پاره شده رو فقط خدا میتونه با معجزه دوباره پیوند بزنه
خدایا ممنون که رابطه های پاره ی زندگیم را پیوند زدی ....
دوباره سرپا شدم و صدای خنده هایم به آسمان هفتم رسید ....
باید قدر تو را دانست
بی مزد و بی منت مرا در کنارت نشاندی راه را نشانم دادی
و یک نقطه ی روشن در انتهای تاریکی را
هر چه باشد آخرش مثبت است
مرا با دعای معراج به معراج رساندی
درهای آسمان را گشودی و فرشتگان مهربان بالهای زیبایشان را
بر سرم کشیدند .........
زیرا تو ارحم الراحمینی
یا فتاح
یا رئوف &&&
آسمان درهم و بر هم شده است
رو سیاهی همه جا مد شده است
...
جوی خون و تل خاکستری اش
روی سر , چشم و نگاه خونی اش
...
می چکد از بغل شقیقه اش
رنگ سرخ و نفس بریده اش
...
می شود اسب سپید رنگ انار
می شود راکب است رنگ مزار&&&
محرم ماه بالیدن است , نه نالیدن
بساطش آموزه است , نه موزه
تمرین خوب نگریستن است , نه گریه
نماد شعور مذهب است , نه شور مذهب
منتظران مهدی (عج) به هوش باشید , حسین (ع) را منتظرانش کشتند .
یک عصر تابستانی .........(عکس از خودم )
تنهایی غربت غریبی هست آن زمان که توی یک اتاق تنها و تاریک خوابی
و صدای رعدو برق میاد و پتو را تا بالای سرت می کشی
و زیر لب خدا خدا می کنی زودتر خوابت ببره ؛
یک دفعه در عین ناباوری و خواب و بیداری خوابت می بره و صبح شده
آفتاب زده و هوا روشن شده
و تمام کابوسها و ترسهای اون شب تموم شده
با خودت می گی هر لحظه اش هزار لحظه بود و از یادآوری یک شب تاریک با صدای رعد و برق
وحشت می کنی
از اینکه تنها یک شب بوده که تنها بودی و انقدر ترسیدی
ترس از همه چیز توی وجود ما دخترا وجود داره
از بچه گی کلاً ما رو ترسو بار آورده بودن
با ترس تسلط رو روی ماها تجربه کردن و اقتدار رو پیش بردن
مثل یه خرگوش ترسو که همیشه خودش رو سینه دیوار مخفی می کنه تا یه وقت گرگ ناقلا نخوردش
ترس که با هیچی خوب نمیشه حتی تلقین !!!!
امروز بارون میومد از اون بارونهای قشنگ که روی برگ درختا می ریخت و گردو خاکشون رو پاک می کرد ؛
از همونهایی که باعث میشه یه خیابون و یه کوچه برق بیفته و تمیز بشه ,
از همون بارونهای دونه ریز و کوچیک و با قدرت که بوی نم خاک رو بلند می کنه و دل آدم غش میره ؛
امروز هوا بهاری بود به جای پاییزی
سپیده برام چایی آورد ؛ رفتم کنار پنجره دستگیره پنجره رو گرفتم و بازش کردم ؛
سرم رو از پنجره بیرون بردم و دو سه تا نفس عمیق کشیدم از همون نفسهایی که ریه آدم رو پر می کنه
از همون هایی که جون دوباره توی رگها راه می اندازه .........
یه کمی از چای ام رو خوردم و به بیرون نگاه کردم به محبوبه گفتم بلند شو بیا دم پنجره هوا عالیه به توصیه ام گوش داد
و اومد اونم حرفم رو تایید کرد .
حالم بهتر شد خیلی بهتر ظهر که میومدم هوا آفتابی بود ؛ گرم و خنک قاطی شده بود یه هوای پاک و مطبوع رو
درست کرده بود .
هیچ چیز بهتر از پیاده روی تو هوای پاک نیست مخصوصا با صدای پرنده های خوش صدا همراه باشه &&&
یه زمانی می رسه
که نه اشک
نه فریاد
نه سکوت
نه رازو نیاز
نه دوست
نه خنده
نه دنیای واقعی
نه دنیای مجازی
هیچکدوم جواب نمی ده
فقط همه چیز دایره وار
بدون ایست
دور سرت حرکت می کنه
اونقدر حرکتها زیاد می شه
تا دیوانه بشی &&&
خدایا تو بخشنده و کریمی و من بنده ی نالایق تو
خدایا من رو درک کن , این روزها حتی حال و هوای آمدن به درگاه تو را ندارم ,
خدایا خسته تر از آنم که در پیشگاه تو به گریه و شکوه بپردازم ,
حتی دیگر نمی خواهم بخوانم تا مرا به راه راست هدایت کنی ...................
این روزها فقط در اوهام و ندانم کاریهای خودم غلط می زنم ,
در سایه روشن نگاههای پر هراس ...............
شاید پرتگاهی پیدا شد و از آن پرت شدم
دیگر از امن یجیب و استغفار و صلوات کاری ساخته نیست
این حال خراب من خراب تر از آن است که با ذکر و نماز درست شود ..........
فقط با مرگ خوب می شود .&&&
naghmehdavoodi از نظرم هر چی خدا به ما داده بهترین هست .مثل پدرومادرم که بهترین والدین دنیا هستند یا خواهرهام و برادرام . همین طور همسرم بهترین و شریف ترین مرد روی زمین هست و دخترم که بی نظیره زندگیم بسته به زندگی تک تکشون هست |