گاه میتوان محبت را به سر انگشتان رساند و مانند چکه آب به

دیگران ارزانی داشت .... محبت را کم ولی با وسعت به دیگران ارزانی دارید ...&&&

من باید بروم باید بدوم آنقدر بدوم تا نفس تنگ شود و شوره زاره گریه

از چشماننم سرازیر شود و آنگاه که نفسهایم به شماره افتاد

بایستم و به عقب نگاه کنم ...............&&&

گذر زمان به من نشان داد آدمها خوب نمیشن فقط

بازیگران ماهری میشن که در آینده تو را مغلوب خود میکنند .&&&

عشق چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من میگویم عشق تملک نیست ...

عشق خیال نیست .. عشق فقط زمانیست که به یک نفر ایمان داری ...........&&&

قصه ما به سر رسید و همه به خانه شان رسیدند

اما جدا جدا .... قصه ما تمام شد نقطه سر خط .&&&

تا اهل آسمون بشی و زمین بشه خونه دوم تو.

دل به دریا که بدی هوای دلت بوی بارون میگیره

اون وقت همیشه حس ناب باریدن در تو تازه است

هر وقت دلم از همه کس و همه جا می گیره

وقتی دیگه حتی از خودم هم خسته هستم میرم

به خلوت دریا و ساحلش کفشهام رو در میارم آن

وقت که حرکت شن های دریا رو زیر پام حس میکنم...&&&

امشب کسی حرمت اشکهایم رانفهمید،

درحصارگمشده خیالم تنهاباتونجوامی کنم ................

ای دریای من!!! این قلب شکسته وپاهای خسته تنها

تورافریادمی زند،امشب ازغم من حتی ستاره ای

درآسمان سوسونمی زند. به ماه می نگرم و

عکس چشمان زیبای تورامی بینم .توی حس غریب

من تنها تویی که بامن آشنایی..... اگرصدای ضعیفم رانمی شنوی

ازروی نگاهم بخوان که چقدردوستت دارم، ای عزیزترینم...&&&

ازحرفهایی که فقط گفته می شوند تا شاید باری از دل بردارند.

حرفهایی که دیگران رو دل تنگ می کنه و دلم رو خالی دلگیرم

از خودم و دلگیر از تو از یک نواختی این به ظاهر زندگی از

روزهای نویی که اومدن و اومدنشون هیچ انگیزه ای

برای زیستن برایم عیدی نیاورد...&&&

بگزار تهی شوم از این همه دلگیری از اسمان ابری بهاری با من بگو

یا از رفتن زمستان بگو ار ستاره ها از ماه فرقی نمی کنه فقط با من

حرف بزن دلنوشته هام بهانه ای بیش نبود....فقط باورم کن که دلتنگم...&&&

نفس بده که برایت نفس نفس بزنم،

نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم،

مرا اسیر خودت کرده ای دعایی کن،

که آخرین نفسم را برای تو بزنم ....&&&