غنچه ای بود
در نزدیکی ما
که لبانش بسته
صورتش کوچک و سربسته
و نگاهش پایین
و حصارش کوتاه
در شبانگاه که میخفت
نفسش عطر بهاری میداد
در شفق های سپید
چهره اش تابش خورشید
غنچه ی زیبایم
در کنار گلها
مست و سرخوش
گونه اش شبنم غلطان
روی ماهش
وزش باد بهار
و صمیمیت ناب
غنچه ی زیبا رو
در پس دوران ها
روی ماهش را گشود
پرده ها را به کنار
صورت نازش را
رو به خورشید نمود &&&
این عکس رو از حیاط خونمون گرفتم خیلی خاطره دارم ؛ بچه که بودم همیشه روی برگها راه میرفتم و
می دویدم . از صدای خش خش برگها خوشم میومد .
یاد دوران کودکی بخیر &&&
باز این محرم نیز با خودم عهدی بستم و باز نیتی داشتم و باز 40 روز زیارت عاشورا
ایمان دارم که تاثیر معنوی سلامهایی که به ائمه اطهار تقدیم میکنم بر من مشهود
شود . تمامی امیدم به این است که جواب سلام واجب است و از خاتم انبیاء تا
منجی اقنیاء جواب مرا می دهند .
این روزها عمق دلتنگی م چنان است که زبانم قاصر از بیانش و درونم در ضجه های
کودکان بی بی می گریند .
و من در جاده ای هموار به راه خود ادامه می دهم ،
براستی حقیقت تشیع همین است که با دلدادگی به امام حسین ( ع ) تغییر کوچک در
روحمان ایجاد شود و من تغییر را مدیون امام حسین ( ع ) هستم .
تشنگی لب یا تشنگی جسم را درمانی است اما تشنگی روح را چه درمانی جز معنویت
چه معنویتی بالاتر از سلام به بهترین و برگزیده ترین انسانهای عالم .&&&
سلام بر تو ای بنده خدا
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ( ع )
امروز تاسوعای حسینی بود و من نماز ظهر را به مسجد محلمون رفتم . راستش رو بخواهید کمی دلم گرفت برای
اینکه از حدود 50 نفرخانمی که برای نماز جماعت آمده بودند 40 نفر پیرزنان از پا افتاده بودند ، که هر کدام برای خود
صندلی آورده بودند و اسمشان رابر روی آن نوشته و نماز میخواندند و من ناگاه در ذهنم بزرگترین پاساژهای شهرم آمد
که در ظهر هر روز مملو از خانمهای جوان هست .
بغضی گلویم را گرفت که چرا باید مساجد که مأمن آرامش جوانان باشد خالی از جوانان !
من خودم به شخصه در مکانهای مذهبی آرامش خاصی دارم و نیاز روحی من ایجاب میکنه هر از چند گاهی به این
مکانها مراجعه کنم .و خدا رو شکر ارتباط معنوی خود را حفظ کرده ام .
حال شاید بعضی بگویند ؛ همه جا خدا وجود دارد و مهم دل آدم است ، اما من میگویم خداوند به خانه خود مضاعف
سر می زند .
بیایید خانه های خدا را تنها نگذاریم . &&&
بیابان بود و یک دنیا صداقت
میان مردمان در یک برابر
طفیلی بود ، آهسته می خواند
خداوندا خدایا تشنه هستم
کمی آب و کمی نان و کمی رحم
از این نادشمنان دین اسلام
گره در چهره می انداخت بابا
چرا باید چنین باشند اینها
جوانی در کناری ماه می دید
به رویش خنده ای میزد به ناگاه
ولیکن در دلش موجی شعف بود
برای دیدن آن یار بالا
زنی آهسته شیون ، ناله میکرد
برای غمگساری از برادر
برادر در کنارش ، در آتش تب
لبانش خشک ، پیشانیش گرم
و نوزادی که وابسته به شیر است
ولیکن مادری بی شیر سینه
و یک دنیا سیاهی در مقابل
ویک گردان نا اهل مهاجم
و آقایی بسان ماه چهارده
که دستش در گریبان بود و آخر
و پایانی به عزت ها رسیده
و شهد شیرین شهادت .&&&
السلام علیک یا اباعبدالله
دیروز تصنیفی شنیدم از یکی از مداحان به نام ؛
و من در ماتم ومظلومیت حسین (ع) گریستم ؛
چقدر مظلومیت که حتی با نامت عده ای به
هوای نفسانی خود میرسند .
به شهرت ، به محبوبیت ، به جاه طلبی
و بتهایی را می بینم که حرکت می کنند و
بی تأمل گروهی به سجده پرداخته اند .
آه
آه ، از این روزگار پر فراز و نشیب ؛
از این تلاطم زندگی
از این همه شیطان صفتی
و این همه افراد ساده لوح و مطیع
آه
گریستم نه برای سر بریده امام حسین ( ع )
برای مظلومیت دین خوبم اسلام
و برای مظلومیت امام پرهیزگاران . &&&
فردا اول ماه محرم است ،
همه جا سیاهپوش و ماتمزده است ؛
همه در حزن آقایمان گریان و نالان هستند ؛
قلبها گرفته و چشمها در سوگش می گریند ؛
آن زمان که این حالات زیبا به شما دست داد ؛
یقیناً ارتباط معنوی با آقایمان برقرار کرده اید ؛
مرا از دعای خیر فراموش نکنید . &&&
خدایا سلام ؛
آرزوهایم را بر آورده میکنی ؟
مرا در عقبی و اخری به خودت میرسانی ؟
مرا در آغوشت می فشاری ؟
مرا در دلت جای می دهی ؟
مرا بکش !
اما !
به یک شرط !
مرا که کشته شده ام برای یک لحظه فقط یک لحظه
طعم دوست داشتنت را بچشم .&&&
دوباره فصل افسردگی من شروع شده
دوباره باران با بارشهای مداوم مرا غمگین می کند
دوباره هوا سرد و خشن شده
دوباره صدای چیلیک چیلیک باران زده
و دوباره موسم گرفتگی قلب&&&
چند روز پیش خانمی حدوداً 55 ساله که هر روز به من مراجعه می کند و با هم گپ و گفتی می زنیم ؛
دوباره به سراغم آمد حالم را پرسید و در انتها گفت : من هر وقت شما را می بینم یک آرامش خاصی پیدا میکنم .
و من فقط خدا رو شکر کردم . و یاد این ضرب المثل قدیمی افتادم :
کوزه گر از کوزه شکسته آب میخورد .&&&
naghmehdavoodi از نظرم هر چی خدا به ما داده بهترین هست .مثل پدرومادرم که بهترین والدین دنیا هستند یا خواهرهام و برادرام . همین طور همسرم بهترین و شریف ترین مرد روی زمین هست و دخترم که بی نظیره زندگیم بسته به زندگی تک تکشون هست |