ماه در در اواسط خودش بود و باز هم از برف خبری نبود , ولی سوز عجیبی میومد که حکایت از برف داشت .
با خودش تصمیم گرفت که در رو به روی شادی باز کنه و با یک لبخند جانانه غصه ها را از خانه شون بیرون کنه .
امروز یه شروع دوباره بود تا بتونه دوباره بلند بشه , از وقتی که دور خودش یه خط قرمز کشیده بود همه چیز تغییر کرده بود .
اما امروز اون خط رو پاک کرد و به جاش یه دو تا خط به موازات هم کشید مثل یک فرش قرمز روی هالیوود , خیلی باشکوه و زیبا !
منتظر موند تا خوشی ها روی اون قدم بزنن و برسند به تَه تَه قلبش .....
به دود سیگارش خیره شد و دوباره لیوان قهوه رو بلند کرد و به آرامی سرکشید ....
naghmehdavoodi از نظرم هر چی خدا به ما داده بهترین هست .مثل پدرومادرم که بهترین والدین دنیا هستند یا خواهرهام و برادرام . همین طور همسرم بهترین و شریف ترین مرد روی زمین هست و دخترم که بی نظیره زندگیم بسته به زندگی تک تکشون هست |