عید نوروز امسال متفاوت از چند سال قبل بود , چون امسال 15 روز تعطیل بودم و سالهای قبل از 5 فروردین سرکار می رفتم

از این لحاظ برام بهتر بود استراحت کردم و خستگی چند ساله ام از بین رفت .

تا سوم عید به دید و بازدید رفتیم و خیلی از اقوام رو دیدیم صله رحم خوبی بود روز 4 فروردین به سمت محمودآباد راه افتادیم

پدرم به تازگی یک ویلای ساحلی خریداری کرده و چند روزی را به اتفاق خواهرهام و شوهرها و بچه هاشون و دایی و زن دایی

اونجا بودیم هوا بد نبود خوب یه روز که به خواب گذشت یه روز هم کنار دریا رفتیم یه روز هم به جنگل نور در کل خوب بود .

بعد در روز 7 فروردین به سمت نمک آبرود رفتیم و به باغ عمو  هم سر زدیم و یک شام مهمانشان بودیم و به خانه مادر شوهرم

رفتیم و تا 12 فرروردین با برادر شوهرم و خانمش و دایی و خاله همسرم بودیم اونجا هم بد نبود یک روز هوا آفتابی بود که به جنگلی

در متل قو رفتیم جنگل قشنگی بود تا حالا نرفته بودم یه شب هم به ساحل رفتیم ولی خیلی سرد بود و کلی ترقه و فشفشه هم بردیم

و آتیش بازی کردیم و خوب بود کلی عکس گرفتم و تنوع خوبی بود . ولی از همه جالب تر برفی بود که سابقه نداشت توی بهار بیاد

ومهمان ناخونده شده بود ولی خیلی قشنگ و رویای بود . 12 فروردین اومدیم تهران و کلی به کارهامون رسیدیم و 13 فروردین هم ناهار

گفتیم بریم پیتزا بخوریم , اول از همه ماشینمون خراب شد مجبور شدیم پیاده بریم . بعد مغازه اولی فقط همبرگر داشت ؛ مغازه دومی گازش

قطع بود  از گرسنگی داشتیم غش می کردیم که به مغازه سومی رسیدیم و غذا را میل کردیم .

بعد به پارک قیطریه رفتیم و همینطوری داشتیم قدم می زدیم و از هوای پاک استفاده می کردیم و مردم رو که برای سیزده به در به پارک اومده

بودند نگاه میکردیم که احساس کردم یه چیزی روی سرم ریخت .

وای نمیدونید چه حال بدی شدم منم یک کم وسواس دارم نگو کلاغه بهتر از چادر من جای دیگه پیدا نکرده بود که کار خرابی کنه . خلاصه با آب

معدنی که همراهمون بود اون قسمت را شستیم و بعد رفتم دستشویی پارک با آب و صابون مجددا شستم و دستهامو فکر کنم 10 بار شد همش

فکر میکردم پاک نمیشه . خلاصه بعد یه چایی خوردیم و اومدیم خونه . اینم تعطیلات امسال نوروز ما نوروز 93 &&&