با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+عشق
گاه چون ماري در دل ميخزد
و زهر خود را آرام در آن ميريزد
گاه يک روز تمام چون کبوتري
بر هرّهي پنجرهات کز ميکند
و خرده نان ميچيند
گاه از درون گــُـلي خواب آلود بيرون ميجهد
و چون يخ ، نمي ، بر گلبرگ آن ميدرخشد
و گاه حيله گرانه تو را
از هر آنچه شاد است و آرام
دور ميکند
گاه در آرشهي ويولوني مينشيند
و در نغمه غمگين آن هقهق ميکند
و گاه زماني که حتي نميخواهي باورش کني
در لبخند يک نفر جام
+هواي خوب
مثل
زن خوب است
هميشه نيست
زماني كه هم است
ديرپا نيست
مرد اما
پايدار تر است
اگر بد باشد
مي تواند مدت ها بد بماند
و اگر خوب باشد
به اين زودي بد نمي شود
اما زن عوض مي شود
با
بچه
سن
رژيم
حرف
ماه
بود و نبود آفتاب
وقت خوش
زن را بايد پرستاري كرد
با عشق
حال آن كه مرد
مي تواند نيرومند تر شود
اگر به او نفرت بورزند
چارلز بوکوفسکي
+چه کنم که توان از من مي گريزد
وقتي نام کوچک او را
در حضور من بر زبان مي آورند
از کنار هيزمي خاکستر شده
از گذرگاه جنگلي ميگذرم
بادي نرم و نابهنگام ميوزد
و قلب من در آن
خبرهايي از دوردست ها ميشنود ، خبرهاي بد
او زنده است ، نفس ميکشد
اما ، غمي به دل ندارد
آنا آخماتووا
+جدائي تاريک است و گس
سهم خود را از آن ميپذيرم ، تو چرا گريه ميکني ؟
دستم را در دست خود بگير و بگو که در يادم خواهي بود
قول بده سري به خوابهايم بزني
من و تو چون دو کوه ، دور از هم جدا از هم
نه توان حرکتي نه اميد ديداري
آرزويم اما اين است که
عشق خود را با ستارههاي نيمه شبان به سويم بفرستي
آنا آخماتووا
کتاب : خاطرهاي در درونم است
گزيده شعرهاي عاشقانه آنا آخماتووا ترجمه احمد پوري
+قفل بر در نبستهام
شمع روشن نکردهام
و تو ميداني خستهتر از آنم
که به خواب فکر کنم
دشتها را تماشا ميکنم
که در تَشِ تيره شامگاهي شب ميشوند
من مست صداي توام
صداي تو که در اينجا پژواک مييابد
فقدان ، بار سنگيني است بر دوش
و زندگي دوزخي است نفرين شده
پيش از اين چه سخت باور داشتم
تو بازميگردي
آنا آخماتووا
مترجم : آزاده کاميار
+چگونه فراموش کنم که جواني من چطور سرد و خاموش گذشت ؟
چگونه زندگي روزمره جاي همه چيز را گرفت
و عمرم مثل دعاي يکشنبه ي کليسا ، يکنواخت و خسته کننده سپري شد ؟
چه راهها دوشادوش آنکس رفتم که اصلا دوستش نداشتم
و چه بارها دلم هواي آنکس کرد که دوستش داشتم
حالا ديگر راز فراموشکاري را از همه ي فراموشکاران بهتر آموخته ام
ديگر به گذشت زمان اعتنايي نمي کنم
اما آن بوسه هاي نگرفته و نداده
+ساعتهايي بزرگ
در ميدان هاي کوچک شهر
يا ساعتي کوچک
بر دست بزرگ تو
فرقي نميکند
هميشه روي همين دقيقهي صفر...
آه !
من يخ زدهام
همين لحظه است که يک پرنده سر برسد
و دو تيلهي سياه را
مثل دو گردوي پوک
از صورت اين آدم برفي بردارد
براي ديدن شما
من چشم ميخواهم
براي من بياوريد
ساعتش که فرق نميکند
قرارش را هم شما بگذاريد.
حافظ موسوي