پيام
+
عشق
گاه چون ماري در دل ميخزد
و زهر خود را آرام در آن ميريزد
گاه يک روز تمام چون کبوتري
بر هرّهي پنجرهات کز ميکند
و خرده نان ميچيند
گاه از درون گــُـلي خواب آلود بيرون ميجهد
و چون يخ ، نمي ، بر گلبرگ آن ميدرخشد
و گاه حيله گرانه تو را
از هر آنچه شاد است و آرام
دور ميکند
گاه در آرشهي ويولوني مينشيند
و در نغمه غمگين آن هقهق ميکند
و گاه زماني که حتي نميخواهي باورش کني
در لبخند يک نفر جام ادامه...
گاه چون ماري در دل ميخزد
و زهر خود را آرام در آن ميريزد
گاه يک روز تمام چون کبوتري
بر هرّهي پنجرهات کز ميکند
و خرده نان ميچيند
گاه از درون گــُـلي خواب آلود بيرون ميجهد
و چون يخ ، نمي ، بر گلبرگ آن ميدرخشد
و گاه حيله گرانه تو را
از هر آنچه شاد است و آرام
دور ميکند
گاه در آرشهي ويولوني مينشيند
و در نغمه غمگين آن هقهق ميکند
و گاه زماني که حتي نميخواهي باورش کني
در لبخند يک نفر جام ادامه...
بلاي آسموني😁
93/7/1
عموميي نغمه خانم
در لبخند يک نفر جاخوش مي کند
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید