پيام
+
نوجوان که بوديم همين قضيه ادامه داشت ولي ديگه از کرسي خبري نبود و مثل آدم بزرگها طبقه بالاي مهمونخونه بوديم و روي مبل مينشستيم . يکي از بزرگهاي فاميل برامون فال حافظ مي گرفت و همه مون نيت ميکرديم و من هميشه ميگفتم حافظ تو رو به شاخ نباتت من به آرزوم برسم هر سال يه آرزوي مخصوص اون سال داشتم ولي هميشه از اميدي که حافظ بهم ميداد خوشحال مي شدم روزگار خوبي بود .
عموميي نغمه خانم
92/10/1
عموميي نغمه خانم
هميشه پدر من که در حقيقت حاج آقا مجلس بود ياد گذشتگان ميکرد و با يک فاتحه اونها را در جمعمون شريک ميکردند . چقدر زود ميگذره خيلي زود و فقط خاطره هاي خوب ميمونه .
در انتظار آفتاب
يادش بخير
عموميي نغمه خانم
واقعا دلم براش تنگ شده