و گوشمونو محکم مي گرفت و داد مي زد که
آهـــــــــــــــــاي !!!
بگير بشين سر جات
اينقده غر نزن...
همينه که هست!
بعد يک چشمک مي زد و آروم توي گوشم مي گفت
همچي درست ميشه......