امروز یه پنجشنبه عالی بود صبح از خواب پاشدیم و یه صبحانه مفصل خوردیم بعد خانوادگی به سمت مهد سابق (دنیا)
رفتیم . تا عکسهای شبه چله رو بگیریم که متاسفانه آماده نبود ؛ در راه برگشت ( دنیا ) گفت : من رو به پارک ببرید و
من و همسرم هم موافقت کردیم . به پارک نیاوران رفتیم ، هوا واقعا بهاری و خوب بود و دو تا انتخاب برای ( دنیا ) گذاشتم
گفتم : دوست داری با وسایل بازی ، بازی کنی یا بریم سالن تیر اندازی که ( دنیا ) گفت : بریم سالن تیر اندازی
اولین بار بود یه اسلحه بادی دستم می گرفتم یک کمی سنگین بود ولی تجربه خیلی خوبی بود حدودا 20 تا تیر داشتیم و
من و میثم مسابقه گذاشتیم که البته اون با 4-6 من رو برد ، طبیعی هم بود بالاخره مثلا اون سربازی رفته و من نرفته بودم
ولی انرژی عظیمی از من گرفت فکر کنم 45 دقیقه مشغول بودیم بعد اومدیم و توی کافی شاپ کنارش ساندویچ گرفتیم و خوردیم .
همین که اومدیم بیرون ( دنیا ) اصرار که من برم تاب بازی کنم . ما هم قبول کردیم به سمت وسایل بازی رفتیم البته هم بچه بازی کرد
هم مامان بچه ( نمیدونم چرا هنوزم که هنوزه از تاب خوردن حس خوبی دارم ) یکساعت اونجا بودیم و بعد اومدیم خونه و یک تفریح
خوب رو پشت سر گذاشتیم . &&&
امروز دوباره چشم به راهم آقا / دل در گرو مهر تو دارم آقا
چندیست که از خانه تو من دورم / لیکن به تولای تو یارم آقا
یک نیم نگاهی برایم کافیست / باشد که شوم رهرو راهت آقا
این جمعه گذشت و دل من غمگین است / باشد که بیایی و بمانی آقا &&&
دیشب فیلم من همسرش هستم رو دیدم ، یک فیلم اجتماعی و آرام که در ابتدا ببیننده دو بازیگر زیبا رو در مقابل دارد .
زوج جوانی که دو فرزند پسر دارند و مرد خانواده جراح بینی است و با منشی خود رابطه پنهانی دارد اما زن و همسرش
را در کناری و معشوقه در کناری قرار دارد .
ریتم ملایم فیلم جالب و جذاب بود و من به عنوان ببیننده خسته نشدم در اواسط فیلم نشان می دهد که زن نیز ظاهرا به مرد
در حال خیانت کردن است و از یک تصادف کوچک شروع می شود که مردی که ماشینش خسارت خورده همسایه قدیمی
خانم هست و با گرفتن شماره برای رفع اشکال ماشین این رابطه شکل می گیرد .
نویسنده به ظرافت غیرت یک مرد ایرانی را نشان می دهد زمانیکه یک خانم به مطب امیر حسین زنگ می زند و به او میگوید
زنش در حال خیانت کردن است .
امیر حسین به هم می ریزد و در ایتدا سعی می کند خود را مردی آرام نشان دهد اما با تماسهای مکرر و آدرسهای دقیق
زن تماس گیرنده متوجه می شود زنش در حال خیانت است و کاملا نشان می دهد که با یک حرف و تحقیق نکرده چه راحت
دروغهای دیگران باورمان می شود .
امیر حسین سراسیمه به خانه می آید و با نبود شهلا به انتظار می نشیند . با ورود شهلا سیل توهینها شروع می شود
و در نهایت به ضرب و شتم ختم می شود .
شهلا چند روزی به خانه مادرش می رود و در نهایت برای آخر هفته به مهمانی دعوت می شوند . و در این مهمانی دوباره
آشتی می کنند و به زندگی بر می گردند . و شهلا برای دوستش پرده این راز را بر میدارد که : به دلیل اینکه خیانت امیر حسین
را دیده بود تصمیم به انتقام گرفته و این ها تماما نقشه بوده و زنی که اخبار را به امیر حسین می داده خدمتکار خودش بوده
ولی در آخر با یک جمله فیلم به اتمام می رسد که انتقام هم نتوانست او را آرام کند و در با ماشین در حال حرکت فیلم به
پایان می رسد . &&&
naghmehdavoodi از نظرم هر چی خدا به ما داده بهترین هست .مثل پدرومادرم که بهترین والدین دنیا هستند یا خواهرهام و برادرام . همین طور همسرم بهترین و شریف ترین مرد روی زمین هست و دخترم که بی نظیره زندگیم بسته به زندگی تک تکشون هست |